حسابداری با نگرش سیستمی؛ یک قدم رو به جلو

حسابداری با نگرش سیستمی؛ یک قدم رو به جلو

استفاده از مطالب این وبلاگ آموزشی با ذکر منبع (accplus.blog.ir) بلامانع می‌باشد.
با تشکر از همراهی شما، حامد سعادت

آخرین نظرات

۱۶ مطلب با موضوع «مقالات، رویدادها و یادداشتها» ثبت شده است

در هر کسب و کاری دغدغه ذهنی تو آن است که از دیگری پیشی بگیری؛ اما در معلمی تمرکز و تلاش تو در این است که شاگرد تو بتواند از تو پیشی بگیرد. خوشحالم که با دانشجویانی سرو کار دارم که  از  معلم خود پیشی گرفته اند.

پ ن: عکس مربوط به دوره حسابداری با نگرش سیستمی ویژه دانشجویان دانشکده فنی حرفه ای دکتر شریعتی دختران است.


  • حامد سعادت

در تعامل علم اقتصاد و دانش مدیریت، بهره‌وری یک مجموعه اقتصادی متاءثر از دو عامل کلیدی یعنی کارایی (1) اثربخش(2) است. با توجه به نوع ارتباط این دو عامل و تاثیر منطقی آن‌ها در بهروری یک سازمان یا یک شرکت، تمرکز بیش از حد بر روی یکی از پارامترهای مذکور، بدون در نظر گرفتن نقش موثر دیگری، کیفیت در بهره‌وری یک مجموعه را تضعیف می‌نماید. در واقع وجود اثر بخشی و کارایی در کنار یکدیگر، شرط اصلی برای تحقق بهره‌وری بهینه می‌باشد.
در تعاریف آکادمیک علم اقتصاد، کارآیی را نسبت محصول واقعی(خدمات ارائه شده) به محصول مورد انتظار و اثربخشی را درجه تحقق هدف‌ها در سازمان و بهره‌وری را مجموع کارآیی و اثر بخشی در نظر می‌گیرند [1]در دانش مدیریت، اثربخشی به معنای انجام کارهای درست، که سازمان را به اهداف خود نائل می‌کند و کارآیی به معنای انجام درست کارها و مترادف با استفاده بهینه از منابع، در جهت افزایش مقدارتولید است[2]


 اثربخشی * کارایی  =  بهره‌وری

 
در مدیریت کسب و کار، وقتی صحبت از اثر بخشی می‌شود، نقش خروجی‌های یک مجموعه اقتصادی پررنگ می‌شود، یعنی تمرکز بر روی خروجی‌های واقعی یک شرکت یا یک سازمان (مانند فروش کالا یا خدمات) با در نظر گرفتن خروجی‌های مورد انتظار آن مجموعه (برآوردی بر حسب اطلاعات گذشته)؛ و برای اثربخشی مطلوب یک مجموعه ، باید نسبت خروجی‌های واقعی به خروجی‌های مورد انتظار، بزرگتر باشد.


            خروجی واقعی                                                              
  ________________________  =    اثر بخشی                                                              
           خروجی مورد انتظار                                                                

                                             

به عنوان مثال: پیش بینی شرکت آلفا از میزان درآمد حاصل از فروش کالا در سال 93، هزار واحد بوده است، ولی میزان فروش تحقق یافته در سال 93، هشتصد واحد بوده؛  بنابراین میزان اثربخشی شرکت مذکوردر زمینه فروش کالا 80 درصد بوده است.
                                                                         


                                                                                  
  اما تمرکز اصلی کارایی بر روی ورودی‌های یک مجموعه‌ می‌باشد، هر چه نسبت ورودی‌های مورد انتظار (پیش بینی هزینه‌ها) یک شرکت یا یک سازمان به ورودی‌های واقعی آن (هزینه‌های واقعی مثل حقوق و دستمزد) بصورت معنی‌دار بزرگتر باشد، کارایی آن مجموعه بهینه تر خواهد شد.

 

          ورودی مورد انتظار
 _______________________   =     کارایی                                                     
           ورودی واقعی
 

به عنوان مثال شرکت آلفا پیش بینی کرده بود که در سال 93 در صورت خرابی یکی از دستگاه‌های خط تولید، باید یکی دیگر جایگزین آن نماید و خریدی معادل 400 واحد انجام گیرد. ولی در سال 93 با تعمیر آن دستگاه توسط پرسنل داخلی شرکت هزینه‌ای معادل 200 واحد صورت گرفته است، بنابراین کارایی شرکت مذکور در این زمینه 200 درصد بوده است.
با توجه به تعاریف و فرمول‌های مذکور و با در نظر گرفتن این موضوع که ورودی و خروجی مورد انتظار معمولا مقدار ثابتی (بر حسب اطلاعات سال‌های گذشته) می‌باشد و از طریق فرمول‌های مهندسی به کمک نرم افزارهای مربوطه، بدست می‌آید می‌توان آن را از فرمول بهره‌وری جدا نمود و به عنوان ضریبی ثابت از آن یاد نماییم.


                                              خروجی واقعی
 (ضریب ثابت مهندسی)     *   _________   =  بهره وردی                                                     
                                                 ورودی واقعی

 

با توجه به تعاریف و فرمول‌های فوق می‌توان چنین استنباط نمود که برای بهره‌وری موثر یک مجموعه اقتصادی، ناگزیر به کنترل و مدیریت خروجی‌های واقعی و ورودی‌های واقعی آن مجموعه می‌باشیم. شناسایی خروجی‌های واقعی مجموعه، با توجه به ابزارهایی که در این رابطه وجود دارد مانند سیستم‌های مالی یکپارچه کار سختی نمی‌باشد اما کنترل آن با توجه به عوامل مختلف تاثیرگذار اقتصادی‌ کار راحتی نیست،  از طرفی شناسایی ورودی‌های واقعی مجموعه با توجه به این‌که هزینه‌های دیگری جدا از مخارج خرید کالا و خدمات، (مانند هزینه استهلاک، هزینه نیروی انسانی و سایر هزینه‌های سربار) بر مجموعه تحمیل می‌شود کار راحتی نمی‌باشد، ولی پس از شناخت آن کنترل هدفمند آن راحت تر می‌شود، بنابراین  هر چه بتوان تمرکز بیشتری بر روی ورودی‌های یک مجموعه اقتصادی داشته باشیم و  بتوانیم ارتباط‌ منطقی بین ورودی‌های واقعی و خروجی‌های واقعی یک شرکت یا یک سازمان پیدا نماییم، می‌توان بهره‌وری آن واحد اقتصادی  را  بهتر و بصورت بهینه کنترل و مدیریت نماییم.
اما چگونه این مهم امکان پذیر است. با تفکیک ورودی‌های واقعی به ورودی‌های داخلی ( مانند هزینه نیروی انسانی) و ورودی‌های خارجی ( مانند هزینه خرید مواد اولیه) با مفاهیم جدیدی تحت عنوان سود و ارزش افزوده آشنا خواهیم شد که گره‌گشای کار خواهند بود.

 

(ورودی‌های داخلی + ورودی های خارجی)    -  خروجی‌های واقعی  =   سود


ورودی‌های خارجی     -   خروجی‌های واقعی  =  ارزش افزوده

 

ورودی‌های خارجی     +   ارزش افزوده  =  خروجی‌های واقعی 

 

حال می‌توان از مفاهیم و فرمول‌های مذکور در فرمول مربوط به بهره وری استفاده نماییم .

 

 ارزش افزوده + وروردی خارجی 
________________________      =    بهره وردی                                                     
   ورودی واقعی

 

از طرفی:    سود      +  ورودی داخلی    =     ارزش افزوده               

                     


همانطور که مشاهده می‌شود با اضافه شدن مفهومی تحت عنوان ارزش افزوده، تاثیر مستقیم خروجی‌ها در بهروه‌وری را می‌توان کنترل نمود و به جای آن تمرکز خود را معطوف به اثر بخشی آن چه از بیرون به شرکت یا سازمان وارد می‌شود (به عنوان وروردی خارجی) و کیفیت در بهره‌وری ورودی‌های داخلی مجموعه اقتصادی(به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در ارزش افزوده)، نماییم.
بطور کلی می‌توان چنین نتیجه گرفت که تمرکز بر روی کیفیت در ارزش افزوده به عنوان یکی از مهمترین عوامل کلیدی و تاثیرگذار در بهره‌وری مجموعه اقتصادی، ضامن  رشد و بقای آن مجموعه خواهد شد.
اما چگونه این مهم دست یافتنی است؟ چگونه می‌توان کیفیت ورودی‌های داخلی مجموعه اقتصادی را افزایش دهیم؟
....................


پی‌نوشت:

1- کارایی:(efficiency) رابطه بین نتیجه به‌دست آمده و منابع استفاده شده است. بند 4-2-3  ISO  9000:2005
2- اثر بخشی : (effectiveness) میزان فعالیت‌های برنامه ریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی بدست آمده است. بند 5-2-3  ISO  9000:2005


منابع:


1- ابطحی، سید حسین و مهروژان، آرمن؛ مهندسی روش‌ها، تهران، قومس، 1372، چاپ اول، ص27.
2-  ابطحی، سیدحسین و کاظمی، بابک؛ بهره‌وری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی، 1378، چاپ دوم، ص9.
3- منبع اینترنتی مورد استناد http://www.iso.org

  • حامد سعادت
  • حامد سعادت

دانشکده مدیریت و حسابداری دانشگاه علامه طباطبایی به موازات جشنواره فرصت‌های شغلی روشنا که با حضور شرکت‌های برتر ایران از جمله نوسا در این دانشگاه برگزار شد، اقدام به برگزاری کارگاه آموزشی و کاربردی آشنایی با مفاهیم مرتبط با سیستم‌های یکپارچه مالی نمود، در این کارگاه، دانشجویان با مفاهیمی همچون نگرش سیستمی، سیستم‌های یکپارچه، ERP  بایدها و نبایدهای پیاده سازی آن، مفهوم Total Solutions و دامنه کاربرد آن، replication و چالش‌های پیاده سازی آن، مفهوم یکپارچگی و ملزومات آن آشنا شدند.

این سمینار مقدمه‌ای برای شروع دوره حسابداری با متد کارگاهی که از ابتدای ترم جدید تحصیلی در دانشکده حسابداری و مدیریت دانشگاه علامه ویژه دانشجویان دانشگاه مذکور، برگزار خواهد شد می‌باشد.


  • حامد سعادت

همیشه در کسب  و کار،  این شعار همراه من بوده که همکاری با آدم های ضعیف باعث ضعیف شدن و کار کردن با آدم های قوی منجر به تقویت شخص می شود.  در واقع حرفه ای شدن مستلزم کار کردن با  آدم های قوی است.خوشحالم که در عرض زندگی حرفه اییم شانس همکاری با آدم های قوی زیادی را داشته ام .

در این نوشتار قصد دارم دو شخصیت اثر بخش در زندگی حرفه ای خودم را که در شکل گیری نگرش سیستمی من در کسب و کار تاثیر ماندگاری را گذاشته اند معرفی نمایم. یکی در حوزه نرم افزار با نام مهرداد مومنی و دیگری در حوزه مذاکره با نام محمدرضا شعبانعلی.

وقتی در مقطع لیسانس به یادگیری نرم افزار ممارست می نمودم چیزی از یکپارچگی سیستم ها درک نمی کردم, در واقع یکپارچگی را با تجمیع اطلاعات چندین زیر سیستم مترادف می دانستم,  بعدها که با نرم افزار  نوسا و خالق بی بدیل این اثر جناب مومنی آشنا شدم ،  تمرکز اطلاعات و ارتباط معنا دار اجزای سیستم را جز لاینفک یکپارچگی دانستم و  فهمیدم لازمه به وجود آمدن یک سیستم یکپارچه قدرتمند, وجود یک متفکر سیستمی قدرتمند می باشد. خوشحالم  که با شخصی قدرتمند همکار بوده ام و یادگیری هایم را ره توشه مسیر حرفه ای پیش روی خود خواهم نمود. 

آشنایی با تفکر سیستمی آقای مومنی: .accsupport.nosa.com

بعدها که در مقطع فوق لیسانس با بهترین اساتید دانشگاه تهران درس کسب و کار و مذاکره راه ممارست می نمودم, نمی دانستم که زیربنای یک مذاکره اثربخش , تفکر سیستمی است ؛ و این را از همکلامی و شاگردی استاد بی بدیل مذاکره یعنی شعبانعلی عزیز آموختم.

آشنایی با نگرش سیستمی جناب شعبانعلی:www.shabanali.com
  • حامد سعادت
هر چند که این وبلاگ یک محیط آموزشی است نه فضای سیاسی، ولیکن از آنجا که اقتصاد بی‌واسطه متاثر از سیاست است و چاشنی اقتصاد سیاسی همواره در رویه‌های حسابداری نمایان است، لازم می‌دانم از تفکر ظریف و شفاف دکتر ظریف و تمام همکاران روشن بین ظریف تشکر کنم، تشکر از این‌که فضایی رو به رشد را برای اقتصاد تشنه، جوان، ولی زخمی کشور فراهم آورد.

دستمریزاد تفکر شفاف و ظریف؛


  • حامد سعادت

این سال تحصیلی همراه با تجربه خوب حضور در کنار دانشجویان باهوش و سخت کوش دانشگاه شریعتی به پایان رسید، می‌توانم به جرات بگویم که بین 6 دانشگاه و 3 مرکز آموزشی که تا کنون توفیق همکاری آموزشی با آن‌ها را داشتم، حضور در دانشگاه شریعتی و توفیق آموزش به دانشجویان حسابداری این دانشگاه، بهترین تجربه آموزشی بنده بوده است. به دانشگاه شریعتی تبریک می‌گویم که چنین دانشجویان مستعد و سخت‌کوشی را دارد. امیدوارم همه شما عزیزان در کار و زندگیتان موفق و پیروز باشید. قدر خودتان و زمان‌های پیش رویتان را بدانید.



  • حامد سعادت

  • حامد سعادت


  • حامد سعادت

من یک حسابدار نیستم، ولیکن در تعامل چندین ساله با حسابداران عزیز دریافتم که حسابداری علم نظم بخشیدن است، نظم بخشیدن به موجودی ناآرام تحت عنوان پول، هدایت و کنترل این موجود سرکش در بستری متلاطم در میان حساب‌ها؛ رام نمودن این موجود سبب تعالی شرکت و اسیر آن شدن موجب زوال شرکت می‌شود.

یک حسابدار فهیم در هدایت جریان وجوه نقد در مسیر پر پیچ و تاب اسناد باید حداکثر درایت خود را به خرج دهد که ثبت رخدادها از مسیر امن خود خارج نشود زیرا طغیان این حجم اطلاعات سبب بروز خساراتی جبران ناپذیر به ساختار مالی شرکت می‌شود.

هر چه اطلاعات مالی شرکت منسجم‌تر و منظم‌تر ثبت، هدایت و کنترل شود نتایج بهینه تری عاید شرکت خواهد شد که این نتایج در قالب گزارشات مالی نمود پیدا می‌کند. هدایت این موجود نا آرام تحت عنوان پول، منجر به زنده شدن ساختار مالی و در نهایت پویایی سازمان می‌شود که خود جذب کننده دیگر  وجوه نقد در قالب سود با کیفیت می‌باشد، که این امر سبب حرکت رو به جلوی شرکت می‌شود. این است مسئولیت یک حسابدار مجرب به عنوان انسجام دهنده ساختار مالی یک بنگاه اقتصادی.

در دنیای آشفته امروز، نظم بخشیدن به ساختارهای نامتقارن یک ارزش است و این ارزش‌آفرینی هنری است ماندگار.

  • حامد سعادت



سیستم یکپارچه به سیستمی اطلاق می‌گردد که حداقل دارای مشخصات زیر باشد:


  • متشکل از تعدادی زیر سیستم با ساختاری متمرکز و معطوف به یک هدف؛  
  • تمرکز داده‌‌های زیر سیستم‌ها در یک محل؛
  • وجود رابطه معنادار بین زیر سیستم‌ها؛
  • امکان راهبری همزمان زیر سیستم‌ها؛
  • امکان مدیریت و پردازش اطلاعات تجمیع شده در هر لحظه؛


علاوه بر موارد فوق خاطر نشان می‌گردد، وقتی صحبت از پردازش اطلاعات به میان می‌آید، مفاهیمی همچون دقت، صحت و سرعت در اطلاع‌رسانی، برای ما حایز اهمیت می‌شود. از این رو است که نیاز ما به سیستمی یکپارچه‌، که بتواند اطلاعات دقیق، صحیح و قابل اطمینان را در هر لحظه، در اختیار ما قرار دهد، پر رنگ‌‌تر می‌گردد.
با توجه به تعاریف انجام شده، می‌توان نتیجه گرفت که یکپارچه سازی، صرفا تجمیع اطلاعات از زیر سیستم‌ها و انعکاس آنها در سیستم مادر نمی‌باشد. زیرا جهت دسترسی به اطلاعات دقیق و صحیح در هر لحظه، علاوه بر اینکه لازم است اطلاعات، بی درنگ به هنگام شوند، تاثیر اطلاعات زیر سیستم‌ها بر یکدیگر نیز حائز اهمیت می‌باشد؛ در سیستم‌هایی که یکپارچه نیستند، استقلال اطلاعات سیستم‌های موازی، باعث ایجاد مغایرت در ثبت‌های حسابداری متناظر با رخدادهای مالی می‌شود، زیرا این اطلاعات بر روی یکدیگر تاثیر گذار نبوده و تغییر در هر کدام از زیر سیستم‌ها، مستقل از دیگری می‌باشد.


به طور خلاصه می‌توان گفت: تمرکز داده‌‌ها و تاثیرپذیری همزمان آن‌ها از یکدیگر، جزءلاینفک یکپارچه سازی می‌باشد.

  • حامد سعادت

 چند وقت پیش در یکی از شبکه‌های رادیویی تبلیغی پخش شد که توجه من را به خود جلب کرد، تبلیغ از زبان مدیر عامل یک شرکت تجاری بود که با مشکلات مالی عدیده‌ای رو به ‌رو بود و برای حل مشکلات خود به دنبال مدیر مالی می‌گشت اما هرچه از طریق آگهی و مصاحبه اقدام کرده بود مدیر مالی ایده‌آل خود را پیدا نکرده بود، در این تبلیغ مدیر شرکت ابراز می‌کرد: "با مشکلات جاری شرکت دست‌ و پنجه نرم می‌کردم تا این‌که با خدمات اینترنت بانک آشنا شدم و تمام مشکلاتم مرتفع شد حالا دیگر همه پرداخت‌هایم را اینترنتی انجام می‌دهم."

اما آیا این است مسئولیت یک مدیر مالی به عنوان انسجام دهنده ساختارهای مالی یک سازمان!؟

این دیدگاه و نگرش نسبت به مسائل حسابداری سبب افول شرکت و تنزیل عمر مفید آن می‌شود. در واقع عمر مفید یک واحد تجاری ارتباط تنگاتنگی با نحوه صحیح به جریان در آوردن و هدایت منابع اقتصادی در قالب اهداف تجاری شرکت دارد. شناسایی منابع اقتصادی، هدایت و کنترل آن که از مشخصه‌های یک سازمان پویای اقتصادی است، علاوه بر بهره‌گیری از ذکاوت، دانش و تجربه بالای اقتصادی، نیازمند مدیریت صحیح با عطف به مولفه‌های اقتصادی درون سازمانی و برون سازمانی نیز می‌باشد. وقتی صحبت از مدیریت به میان می‌آید مفاهیمی همچون تصمیم‌گیری مناسب و به موقع و نظم بخشیدن به ساختارها به ذهن خطور می‌کند، حال اگر قسمت مالی یک شرکت تجاری را به عنوان قلب تپنده آن در نظر بگیریم تصمیم‌گیری و نظم بخشیدن، موضوعیت حیاتی پیدا می‌کند. در واقع حیات و پویایی یک واحد اقتصادی وابستگی مستقیم به مدیریت اطلاعات مالی آن سازمان و بهره‌گیری از مدیر مالی توانمند دارد.

برای سازمان دادن به اطلاعات مالی یک شرکت چندین رویکرد وجود دارد. اولین آن استفاده از مدیر مالی توانمند به عنوان رهبر واحد مالی شرکت که در کنار تیم مالی خود از دانش مشاورین مالی مجرب بهره می‌جوید. دومین رویکرد بهره‌گیری از موسسات خدمات مالی به عنوان  تیم مالی خارج از شرکت که می‌توانند به عنوان مشاور مالی و مالیاتی یا مجری و ثبت کننده رخدادهای مالی یا طراح ساختارهای مالی ایفای نقش نمایند. از تلفیق دو رویکرد ذکر شده، راهکارهای دیگری نیز به وجود می‌آید که با توجه به نحوه فعالیت واحد اقتصادی می‌تواند راهگشا باشد.

 

  • حامد سعادت



من یک حسابدار نیستم، ولیکن در تعامل چندین ساله با حسابداران عزیز دریافتم که حسابداری علم نظم دادن است، نظم بخشیدن به موجودی ناآرام تحت عنوان پول، هدایت و کنترل این موجود سرکش در بستری متلاطم در میان حساب‌ها؛ رام نمودن این موجود سبب تعالی شرکت و اسیر آن شدن موجب زوال شرکت می‌شود.

یک حسابدار فهیم در هدایت جریان وجوه نقد در مسیر پر پیچ و تاب اسناد باید حداکثر درایت خود را به خرج دهد که ثبت رخدادها از مسیر امن خود خارج نشود زیرا طغیان این حجم اطلاعات سبب بروز خساراتی جبران ناپذیر به ساختار مالی شرکت می‌شود.

هر چه اطلاعات مالی شرکت منسجم‌تر و منظم‌تر ثبت، هدایت و کنترل شود نتایج بهینه تری عاید شرکت خواهد شد که این نتایج در قالب گزارشات مالی نمود پیدا می‌کند. هدایت این موجود نا آرام تحت عنوان پول، منجر به زنده شدن ساختار مالی و در نهایت پویایی سازمان می‌شود که خود جذب کننده دیگر  وجوه نقد در قالب سود با کیفیت می‌باشد، که این امر سبب حرکت رو به جلوی شرکت می‌شود. این است مسئولیت یک حسابدار مجرب به عنوان انسجام دهنده ساختار مالی یک بنگاه اقتصادی.

در دنیای آشفته امروز، نظم بخشیدن به ساختارهای نامتقارن یک ارزش است و این ارزش‌آفرینی هنری است ماندگار.

  • حامد سعادت


ارزش آفرینی هنری است ماندگار؛ اما آیا این ماندگاری، پایداری را نیز به همراه دارد؟
چه زمانی ارزشها، خود مولد ارزش‌های دیگری خواهند شد؟ چه زمانی می‌توان ادعا نمود که با جامعه‌ای ارزش مدار و ارزش پرور روبه رو هستیم؟
پاسخ به این سوالات زمانی بدست می‌آید که به موازات پیشرفت اقتصادی، پیشرفت اجتماعی را نیز در نظر داشته باشیم.
زمانی می‌توان از پیشرفت در جامعه صحبت به میان آورد که ارزشها در جامعه نهادینه شده باشد و نهادهایی ارزش مدار جهت رشد و شکوفایی جامعه به وجود آمده باشد.

اما چگونه یک واحد تجاری تبدیل به یک نهاد ارزش مدار می شود؟
پاسخ به این سوال خیلی پیچیده نیست اما درعمل راهی است طولانی، پیمودن این راه مستلزم این است که یک سازمان و یا یک شرکت در کنار هدف اولیه خود که سود با کیفیت می‌باشد، رسالت اصلی خویش را که همانا پیشرفت و منفعت جمعی است را فراموش نکند . به عبارتی هر صنفی با هر رویکردی اعم از تولیدی، بازرگانی، خدماتی، پیمانکاری در زمینه‌های مختلف همچون نساجی، پتروشیمی، موادغذایی، ساختمانی و ... باید به رشد و تعالی جامعه خود نیز بیاندیشد، در این صورت کیفیت محصول را فدای منفعت بیشتر نمی‌کند. با این رویکرد، منفعت جامعه و منافع آتی و پایدار را به منافع آنی و زودگذر ترجیح می‌دهد. در این شرایط با بالندگی جامعه، پیشرفت واحد اقتصادی نیز تضمین می‌شود. در واقع بقا و پایداری بنگاه اقتصادی درگروی تبدیل شدن به یک نهاد ارزش مدار و  مورد قبول مردم است.

از تولید محصول تا خلق ارزش و در امتداد آن تبلور ساختارهای منسجم تا نهادینه کردن ارزش‌ها راهی است طولانی؛ پیمودن این راه مستلزم عزم راسخ تمام نهادها و اقشار جامعه است.

  • حامد سعادت

اولین مرحله از بلوغ شرکت‌های موفق عبور از بازارگرایی به سمت محصول‌ مداری می‌باشد. در این رهگذر شرکت‌هایی پایدار خواهند بود که جدا از کیفیت محصول تولیدی به ماندگاری آن نیز بیاندیشند. ماندگاری محصول با کیفیت، زمانی حاصل می‌شود که به خلق ارزش نیز منجر گردد. در واقع خلق ارزش آغازگر مرحله خودشکوفایی یک شرکت است. این امر مستلزم ایجاد تغییرات موثر و بنیادی در نگرش سازمانی، رویکردهای مالی و ساختار واحد اقتصادی می‌باشد.

زمانی این ارزش‌ها ماندگار و خود نیز مولد ارزش‌های دیگری می‌شوند که منجر به ایجاد یک فرهنگ با ساختار منسجم در سازمان گردند، در واقع این ساختارها هستند که ارزش‌های نوین را ایجاد می‌کنند و باعث پویایی سازمان می‌گردند. ایجاد فرهنگ سازمانی و نظم بخشیدن به ساختارهای نامتقارن نیازمند تغییر در زیر ساخت‌ها و یکپارچگی در فرآیندها می‌باشد.

یکپارچگی فرآیندهای یک سازمان ارزش‌مدار، مستلزم استفاده از سیستم یکپارچه مدون است. سیستمی که بتواند ضمن نظم بخشیدن به ساختارها، در جهت‌دهی و هدایت فرآیندهای سازمانی نیز میسر باشد. در مواجهه با چنین سیستمی و به منظور استفاده بهینه و مطلوب از آن، فارغ از اینکه نگرش سازمانی باید تغییر نماید، نیازمند آن هستیم که فرآیند مالی واحد اقتصادی نیز یکپارچه شود. در این شرایط، نیاز به دیدگاهی منطقی نسبت به مباحث مالی، در چارچوب ساختار واحد مربوطه بیشتر نمایان می‌شود. لذا بهره‌گیری از دانش و تجربه مدیران و مشاوران مالی که در تعامل با سیستم‌های یکپارچه می‌باشند و نحوه استقرار و پیاده‌سازی آن در واحد اقتصادی مربوطه، جهت بهره‌گیری بهتر از نرم‌افزار، حایز اهمیت می‌باشد.
  • حامد سعادت



امروزه، با توجه به حضور پر رنگ نرم‌افزار در حوزه‌های مختلف صنعت، بازار تولید و فروش سیستم‌های نرم‌افزاری بصورت چشمگیری پر رونق شده است. این رونق روز افزون و در امتداد آن وسوسه فروش بیشتر، تمرکز بر کیفیت محصول را با مشکلاتی مواجه ساخته است.حال در این شرایط چگونه باید عمل کرد؟ آیا می‌توان کیفیت محصول را فدای فروش بیشتر نمود؟
 
گونه‌ای از شرکت‌ها برای این‌که بتوانند پا به پای حرکت سریع بازار گام نهند کیفیت نرم‌افزار را فدای سرعت در تولید می‌نمایند و با حرکت سریع، عمر و اعتبار خود را کوتاه می‌سازند.
در واقع با این عمل خویش، شاید در جذب مشتریان جدید موفق باشند، اما مشتریان فعلی خود که سرمایه‌های اصلی و پایه‌های رشد و تعالی هر شرکتی است را از دست می‌دهند.
 
اما شرکت‌های مشتری‌گرا، رشد سریع و بازار پر رونق، آنها را وسوسه نمی‌کند، بلکه در مسیر هدف اصلی خویش که همان جلب رضایت مشتری‌های فعلی به عنوان شرکای تجاری می‌باشد، گام می‌نهند و به استوار ساختن پایه‌های حضور خود در صنعت با تکیه بر روی کیفیت محصولات تولیدی، همت می‌گمارند.
 
اولین مرحله از بلوغ شرکت‌های موفق عبور از بازارگرایی به سمت محصول مداری می‌باشد. در این رهگذر شرکت‌هایی پایدار خواهند بود که جدا از کیفیت محصولات به ماندگاری آن نیز بیاندیشند. ماندگاری محصول با کیفیت، زمانی حاصل می‌شود که به خلق ارزش منجر شود. در واقع خلق ارزش، آغازگر مرحله خودشکوفایی یک شرکت می‌باشد. خلق ارزش مستلزم ایجاد تغییرات موثر و بنیادی در نگرش سازمانی، رویکردهای مالی و ساختار واحد اقتصادی می‌باشد.
زمانی این تغییرات اثر بخش خواهد بود که ارتباط مدونی بین تولیدکنندگان نرم‌افزار و مشتریان برقرار شود.
لازمه این ارتباط، درک متقابل، شناخت کامل از صنعت و ایمان به محصول نرم‌افزاری است. هرچه این ارتباطات صادقانه تر باشد دوام و استحکام بیشتری خواهد داشت، صداقت جدا از اینکه باعث تداوم ارتباط می‌شود، خود نیز مولد ارزش است.
خوشحالم در شرکتی کار می‌کنم که هدف آن صرفا تولید محصول نیست بلکه خلق ارزش ماندگار اولیت اصلی آن می‌باشد.

  • حامد سعادت