در تعامل علم اقتصاد و دانش مدیریت، بهرهوری یک مجموعه اقتصادی متاءثر از دو عامل کلیدی یعنی کارایی (1) اثربخش(2) است. با توجه به نوع ارتباط این دو عامل و تاثیر منطقی آنها در بهروری یک سازمان یا یک شرکت، تمرکز بیش از حد بر روی یکی از پارامترهای مذکور، بدون در نظر گرفتن نقش موثر دیگری، کیفیت در بهرهوری یک مجموعه را تضعیف مینماید. در واقع وجود اثر بخشی و کارایی در کنار یکدیگر، شرط اصلی برای تحقق بهرهوری بهینه میباشد.
در تعاریف آکادمیک علم اقتصاد، کارآیی را نسبت محصول واقعی(خدمات ارائه شده) به محصول مورد انتظار و اثربخشی را درجه تحقق هدفها در سازمان و بهرهوری را مجموع کارآیی و اثر بخشی در نظر میگیرند [1]در دانش مدیریت، اثربخشی به معنای انجام کارهای درست، که سازمان را به اهداف خود نائل میکند و کارآیی به معنای انجام درست کارها و مترادف با استفاده بهینه از منابع، در جهت افزایش مقدارتولید است[2]
اثربخشی * کارایی = بهرهوری
در مدیریت کسب و کار، وقتی صحبت از اثر بخشی میشود، نقش خروجیهای یک مجموعه اقتصادی پررنگ میشود، یعنی تمرکز بر روی خروجیهای واقعی یک شرکت یا یک سازمان (مانند فروش کالا یا خدمات) با در نظر گرفتن خروجیهای مورد انتظار آن مجموعه (برآوردی بر حسب اطلاعات گذشته)؛ و برای اثربخشی مطلوب یک مجموعه ، باید نسبت خروجیهای واقعی به خروجیهای مورد انتظار، بزرگتر باشد.
خروجی واقعی
________________________ = اثر بخشی
خروجی مورد انتظار
به عنوان مثال: پیش بینی شرکت آلفا از میزان درآمد حاصل از فروش کالا در سال 93، هزار واحد بوده است، ولی میزان فروش تحقق یافته در سال 93، هشتصد واحد بوده؛ بنابراین میزان اثربخشی شرکت مذکوردر زمینه فروش کالا 80 درصد بوده است.
اما تمرکز اصلی کارایی بر روی ورودیهای یک مجموعه میباشد، هر چه نسبت ورودیهای مورد انتظار (پیش بینی هزینهها) یک شرکت یا یک سازمان به ورودیهای واقعی آن (هزینههای واقعی مثل حقوق و دستمزد) بصورت معنیدار بزرگتر باشد، کارایی آن مجموعه بهینه تر خواهد شد.
ورودی مورد انتظار
_______________________ = کارایی
ورودی واقعی
به عنوان مثال شرکت آلفا پیش بینی کرده بود که در سال 93 در صورت خرابی یکی از دستگاههای خط تولید، باید یکی دیگر جایگزین آن نماید و خریدی معادل 400 واحد انجام گیرد. ولی در سال 93 با تعمیر آن دستگاه توسط پرسنل داخلی شرکت هزینهای معادل 200 واحد صورت گرفته است، بنابراین کارایی شرکت مذکور در این زمینه 200 درصد بوده است.
با توجه به تعاریف و فرمولهای مذکور و با در نظر گرفتن این موضوع که ورودی و خروجی مورد انتظار معمولا مقدار ثابتی (بر حسب اطلاعات سالهای گذشته) میباشد و از طریق فرمولهای مهندسی به کمک نرم افزارهای مربوطه، بدست میآید میتوان آن را از فرمول بهرهوری جدا نمود و به عنوان ضریبی ثابت از آن یاد نماییم.
خروجی واقعی
(ضریب ثابت مهندسی) * _________ = بهره وردی
ورودی واقعی
با توجه به تعاریف و فرمولهای فوق میتوان چنین استنباط نمود که برای بهرهوری موثر یک مجموعه اقتصادی، ناگزیر به کنترل و مدیریت خروجیهای واقعی و ورودیهای واقعی آن مجموعه میباشیم. شناسایی خروجیهای واقعی مجموعه، با توجه به ابزارهایی که در این رابطه وجود دارد مانند سیستمهای مالی یکپارچه کار سختی نمیباشد اما کنترل آن با توجه به عوامل مختلف تاثیرگذار اقتصادی کار راحتی نیست، از طرفی شناسایی ورودیهای واقعی مجموعه با توجه به اینکه هزینههای دیگری جدا از مخارج خرید کالا و خدمات، (مانند هزینه استهلاک، هزینه نیروی انسانی و سایر هزینههای سربار) بر مجموعه تحمیل میشود کار راحتی نمیباشد، ولی پس از شناخت آن کنترل هدفمند آن راحت تر میشود، بنابراین هر چه بتوان تمرکز بیشتری بر روی ورودیهای یک مجموعه اقتصادی داشته باشیم و بتوانیم ارتباط منطقی بین ورودیهای واقعی و خروجیهای واقعی یک شرکت یا یک سازمان پیدا نماییم، میتوان بهرهوری آن واحد اقتصادی را بهتر و بصورت بهینه کنترل و مدیریت نماییم.
اما چگونه این مهم امکان پذیر است. با تفکیک ورودیهای واقعی به ورودیهای داخلی ( مانند هزینه نیروی انسانی) و ورودیهای خارجی ( مانند هزینه خرید مواد اولیه) با مفاهیم جدیدی تحت عنوان سود و ارزش افزوده آشنا خواهیم شد که گرهگشای کار خواهند بود.
(ورودیهای داخلی + ورودی های خارجی) - خروجیهای واقعی = سود
ورودیهای خارجی - خروجیهای واقعی = ارزش افزوده
ورودیهای خارجی + ارزش افزوده = خروجیهای واقعی
حال میتوان از مفاهیم و فرمولهای مذکور در فرمول مربوط به بهره وری استفاده نماییم .
ارزش افزوده + وروردی خارجی
________________________ = بهره وردی
ورودی واقعی
از طرفی: سود + ورودی داخلی = ارزش افزوده
همانطور که مشاهده میشود با اضافه شدن مفهومی تحت عنوان ارزش افزوده، تاثیر مستقیم خروجیها در بهروهوری را میتوان کنترل نمود و به جای آن تمرکز خود را معطوف به اثر بخشی آن چه از بیرون به شرکت یا سازمان وارد میشود (به عنوان وروردی خارجی) و کیفیت در بهرهوری ورودیهای داخلی مجموعه اقتصادی(به عنوان یکی از مهمترین عوامل تاثیر گذار در ارزش افزوده)، نماییم.
بطور کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که تمرکز بر روی کیفیت در ارزش افزوده به عنوان یکی از مهمترین عوامل کلیدی و تاثیرگذار در بهرهوری مجموعه اقتصادی، ضامن رشد و بقای آن مجموعه خواهد شد.
اما چگونه این مهم دست یافتنی است؟ چگونه میتوان کیفیت ورودیهای داخلی مجموعه اقتصادی را افزایش دهیم؟
....................
پینوشت:
1- کارایی:(efficiency) رابطه بین نتیجه بهدست آمده و منابع استفاده شده است. بند 4-2-3 ISO 9000:2005
2- اثر بخشی : (effectiveness) میزان فعالیتهای برنامه ریزی شده تحقق یافته و نتایج برنامه ریزی بدست آمده است. بند 5-2-3 ISO 9000:2005
منابع:
1- ابطحی، سید حسین و مهروژان، آرمن؛ مهندسی روشها، تهران، قومس، 1372، چاپ اول، ص27.
2- ابطحی، سیدحسین و کاظمی، بابک؛ بهرهوری، تهران، موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، 1378، چاپ دوم، ص9.
3- منبع اینترنتی مورد استناد http://www.iso.org