اولین مرحله از بلوغ شرکتهای موفق عبور از بازارگرایی به سمت محصول مداری میباشد. در این رهگذر شرکتهایی پایدار خواهند بود که جدا از کیفیت محصول تولیدی به ماندگاری آن نیز بیاندیشند. ماندگاری محصول با کیفیت، زمانی حاصل میشود که به خلق ارزش نیز منجر گردد. در واقع خلق ارزش آغازگر مرحله خودشکوفایی یک شرکت است. این امر مستلزم ایجاد تغییرات موثر و بنیادی در نگرش سازمانی، رویکردهای مالی و ساختار واحد اقتصادی میباشد.
زمانی این ارزشها ماندگار و خود نیز مولد ارزشهای دیگری میشوند که منجر به ایجاد یک فرهنگ با ساختار منسجم در سازمان گردند، در واقع این ساختارها هستند که ارزشهای نوین را ایجاد میکنند و باعث پویایی سازمان میگردند. ایجاد فرهنگ سازمانی و نظم بخشیدن به ساختارهای نامتقارن نیازمند تغییر در زیر ساختها و یکپارچگی در فرآیندها میباشد.
یکپارچگی فرآیندهای یک سازمان ارزشمدار، مستلزم استفاده از سیستم یکپارچه مدون است. سیستمی که بتواند ضمن نظم بخشیدن به ساختارها، در جهتدهی و هدایت فرآیندهای سازمانی نیز میسر باشد. در مواجهه با چنین سیستمی و به منظور استفاده بهینه و مطلوب از آن، فارغ از اینکه نگرش سازمانی باید تغییر نماید، نیازمند آن هستیم که فرآیند مالی واحد اقتصادی نیز یکپارچه شود. در این شرایط، نیاز به دیدگاهی منطقی نسبت به مباحث مالی، در چارچوب ساختار واحد مربوطه بیشتر نمایان میشود. لذا بهرهگیری از دانش و تجربه مدیران و مشاوران مالی که در تعامل با سیستمهای یکپارچه میباشند و نحوه استقرار و پیادهسازی آن در واحد اقتصادی مربوطه، جهت بهرهگیری بهتر از نرمافزار، حایز اهمیت میباشد.