کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی اقلام غیرپولی نامشهود
1 . در این پیوست، نحوه کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی اقلام غیرپولی نامشهود با توجه به ویژگیهای قانونی و سایر جنبههای مرتبط با آنها مطرح میشود. این موارد تنها جنبه تشریحی دارد و بنابراین بخشی از استاندارد حسابداری نیست.
حق اختراع
2 . حق اختراع، حقی است که به دارنده آن امکان استفاده، تولید، فروش و کنترل محصول، فرایند یا فعالیت ابداعی خود را میدهد و نقض آن توسط دیگران مجاز نیست. حق اختراع در صورتی دارای منافع اقتصادی آتی است که اولاً بهنام واحد تجاری ثبت شود و ثانیاً از طریق کاهش هزینههای عملیاتی یا امکان تولید و فروش کالاها و خدمات با قیمتی بیشتر، سودآوری واحد تجاری را نسبت به سایر واحدهای رقیب بهبود بخشد. ممکن است پیشرفت فناوری و اختراعات جدید رقبا، باعث نابابی محصولاتی شود که واحد تجاری با استفاده از اختراع خود آنها را تولید کرده و به فروش میرساند که در این صورت حق اختراع منافع اقتصادی خود را از دست میدهد، اگرچه ممکن است اعتبار قانونی آن منقضی نشده باشد. طبق ماده 33 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 ” مدت اعتبار ورقه اختراع به تقاضای مخترع پنج یا ده یا پانزده و یا منتهی بیست سال است“. در مدت مزبور حق انحصاری ساخت یا فروش یا اعمال و یا استفاده از اختراع، در صورت تصریح در ورقه اختراع، منحصراً در اختیار مخترع یا قائم مقام قانونی اوست.
3 . در صورت تحصیل امتیاز استفاده از اختراع دیگران براساس قرارداد، بهای تمام شده آن در سرفصل داراییهای نامشهود منعکس میشود. مبالغی که به عنوان حق امتیاز در هر دوره پرداخت میشود براساس نوع استفاده از حق اختراع، به حساب هزینههای عملیاتی یا سربار کارخانه منظور میشود. در صورت اختراع توسط واحد تجاری، کلیه مخارج مربوط، چنانچه واجد معیارهای شناخت به عنوان دارایی باشد به دارایی نامشهود و در غیر اینصورت به هزینههای دوره، منظور میشود.
حق تألیف
4 . طبق ماده 12 قانون حمایت از مؤلفان، ” حق تألیف عبارت است از حق انحصاری نشر، پخش، عرضه و اجرای اثر هنری یا نوشتهای که به مدت عمر پدید آورنده و سی سال بعد از فوت او به شخص پدید آورنده و وارث او اعطا میشود“. اگرچه عمر قانونی حق تألیف مدت زمانی طولانی را دربر میگیرد ولی عمر مفید حق تألیف به ارزش اقتصادی آن بستگی دارد. حق تألیف تا زمانی دارای منافع اقتصادی است که بازار برای انتشار اثر مربوط وجود دارد. اگر حق تألیف خریداری شود به بهای تمام شده ثبت میشود و در صورتیکه در واحد تجاری ایجاد شود باید مخارج قابل شناسایی را که در رابطه با آن تحمل شده است، در صورت اطمینان از توان ایجاد منافع اقتصادی آتی، به حساب دارایی منظور کرد.
سرقفلی محل کسب (حق کسب یا پیشه یا تجارت)
5 . سرقفلی محل کسب، حقی است که واحد تجاری به جهت تقدم در اجاره، موقعیت یا جذب مشتری نسبت به محلی پیدا میکند. این حق در میان عموم بهعنوان سرقفلی شناخته شده است لیکن در حسابداری برای تمایز این حق و سرقفلی مربوط به تحصیل سایر واحدها یا گروه داراییها، استفاده از واژه ” سرقفلی محل کسب“ مناسبتر است.
6 . سرقفلی محل کسب تنها زمانی بهعنوان دارایی قابل شناسایی است که از اشخاص دیگر در مقابل پرداخت وجه نقد یا معادل نقد یا سایر مابهازاهای غیر نقد خریداری شده باشد. اگرچه حق مزبور متصل به یک دارایی مشهود است، اما خرید و فروش آن بدون واگذاری مالکیت امکانپذیر است و بنابراین انعکاس آن تحت سر فصل داراییهای نامشهود مناسب است. سرقفلی محل کسب عمر مفید نامعین دارد و عموماً قابل بازیافت است زیرا اگر مستاجر این حق را به طور قانونی تحصیل کرده باشد، حتی در صورت اجبار مالک، تخلیه در مقابل دریافت سرقفلی صورت میگیرد.
علامت تجاری و نام تجاری
7 . طبق ماده 1 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 ” علامت تجاری عبارت است از هر قسم علامتی اعم از نقش، تصویر، رقم، حرف، عبارت، مهر، لفاف و غیر آن که برای امتیاز تشخیص محصول صنعتی یا تجاری یا فلاحتی اختیار میشود“. علامت تجاری در صورتی که براساس مقررات قانون ثبت شده باشد، قابل نقل و انتقال است. مدت اعتبار علامت تجاری طبق ماده 14 قانون مذکور 10 سال و بعد از آن نیز قابل تمدید است و در واقع عمر قانونی محدودی ندارد.
8 . ارزش علامت تجاری و نام تجاری به نسبتی که واحدتجاری موفق به بهبود درآمد خود میشود، افزایش مییابد. اگرچه این افزایش تاحدودی ناشی از تبلیغات است ولی رابطه روشنی بین مخارج تبلیغات و افزایش ارزش علائم و نامهای تجاری وجود ندارد، لذا معمولاً بهای تمام شدهای برای این نوع دارایی در نظر گرفته نمیشود مگر هنگامی که نام یا علامت تجاری خریداری شود. اما مبالغی که مستقیماً صرف ایجاد، استیفای حق قانونی یا ثبت علامت تجاری میشود به دارایی منظور میشود.
حق امتیاز و فرانشیز
9 . حق امتیاز و فرانشیز مجوز استفاده از حقوق دیگران است که صاحب حق براساس توافقنامه در قبال دریافت مبلغ مشخصی، امتیاز ساخت و حق فروش تولیدات یا انجام خدمات مشخص، استفاده از نام یا علامت تجاری را به خریدار اعطا میکند. در توافقنامه معمولاً محدودیتها و تعهدات طرفین مشخص میشود. این محدودیتها از جمله ممکن است در مورد کیفیت محصولات، نرخها و قیمت تولیدات یا الزام بر خرید کالا از محلی مشخص باشد.
10 . برای تحصیل حقامتیاز و فرانشیز، مبالغی به طور یکجا در زمان انعقاد قرارداد، در طول قرارداد و یا ترکیبی از این دو شیوه، پرداخت میشود. مبالغی که در ابتدا یکجا پرداخت میشود در صورت احراز شرایط شناخت مندرج در استاندارد، بهعنوان دارایی نامشهود در حسابها منعکس میشود.
هزینههای تأسیس
11 . برای تأسیس یک واحد تجاری فعالیتهای خاصی انجام میشود. این فعالیتها مستلزم صرف مخارجی است که در ابتدا توسط مؤسسین پرداخت میشود. این مخارج شامل مخارج حقوقی برای تهیه اساسنامه و شرکت نامه، حق مشاوره، حقالزحمه حسابداری، مالیات، مخارج ثبت و سایر مخارج مربوط به تأسیس است. پرداخت این مخارج با هدف کسب منافع آتی در طول عمر واحد تجاری صورت میگیرد، لیکن به خودی خود منافع اقتصادی آتی ندارد. در واقع این مخارج منجر به جریان ورودی وجوه نقد یا کاهش جریان خروجی وجوه نقد نمیشود و بنابراین در تعریف داراییها قرار نمیگیرد. اگرچه در عمل شرکتها این مخارج را مطابق با قوانین مالیاتی یا دورههای اختیاری به حساب هزینه منظور میکنند، لیکن براساس الزامات استاندارد، در زمان تحمل به عنوان هزینه دوره منظور میشود.
حق استفاده از خدمات عمومی
12 . برای استفاده از خدمات عمومی از قبیل برق، آب، تلفن و گاز وجوهی تحت عناوین حق اشتراک، حق انشعاب و غیره در زمان تحصیل به سازمانهای دولتی پرداخت میشود.
این وجوه غالباً در قبال حق استفاده دائمی از این خدمات پرداخت میشود و برخی از آنها مانند امتیاز تلفن، به طور جداگانه قابل نقل و انتقال است. مدت زمان استفاده از این حقوق محدود نیست بنابراین این نوع داراییها برای مدت نامشخصی به دارنده آن انتفاع میرساند. وجوهی که در ارتباط با کسب این حقوق پرداخت میشود، ممکن است طبق شرایط عمومی مربوط، ماهیت سپرده داشته باشد. همچنین ممکن است قسمتی از وجوه پرداختی بابت تاسیساتی باشد که توسط سازمان دولتی ذیربط برای واحد تجاری مستقر میشود. در کلیه موارد بالا، داراییهای تحصیلشده به عنوان داراییهای نامشهود طبقهبندی میشود.
سرقفلی
13 . اصطلاح فوق مفهوم متفاوتی با سرقفلی محل کسب دارد، اگرچه هر دو به علت وجود یا ایجاد مزیتهای خاص تجاری حادث میشود. به تعبیر دیگر در شرایطی که سرقفلی محل کسب به عواملی همچون موقعیت محلی و جذب مشتری وابسته است، سرقفلی یک واحد تجاری در نتیجه هم افزایی کلیه داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود قابل تشخیص و غیرقابل تشخیص ایجاد میشود به نحوی که موجب ایجاد منافع اقتصادی آتی بیشتری برای آن واحد تجاری در مقایسه با سایر واحدهای تجاری مشابه میگردد. از آنجا که سرقفلی به طور جداگانه قابل تشخیص نیست، اساساً در تعریف دارایی نامشهود قرار نمیگیرد و در استاندارد مربوط به ترکیبهای تجاری مطرح شده است. واژه حسن شهرت نیز بعضاً بجای واژه سرقفلی بهکار میرود.
امتیاز کاربری و تراکم مازاد
14 . مخارج مربوط به تحصیل امتیاز تغییر کاربری و تراکم مازاد املاک دارای منافع اقتصادی آتی است که دوره استفاده آن به عمر مفید ساختمان محدود نمیشود و عمر مفید آن نامعین است. اگرچه اینگونه حق امتیازها میتواند نوعی دارایی نامشهود محسوب شود اما باتوجه به بند 8 استاندارد حسابداری شماره 17 با عنوان داراییهای نامشهود، مرتبط با یک عنصر عینی، یعنی زمین یا ساختمان مربوط است. لذا این مخارج به دلیل نامعین بودن دوره استفاده از آن به بهای تمام شده زمین مربوط منظور میگردد. با این حال در مواردی که تفکیک بهای تمام شده زمین و ساختمان اطلاعات مفیدی ارائه نمیکند، این مخارج به بهای تمام شده ساختمان منظور میشود لیکن در مبلغ استهلاکپذیر ساختمان لحاظ نمیگردد.
استاندارد حسابداری شماره 17
داراییهای نامشهود
(تجدید نظر شده 1386)
پیوست شماره 2
مبانی نتیجه گیری
این پیوست بخشی از استاندارد حسابداری شماره 17 نیست.
ترکیب استاندارد حسابداری شماره 7 با استاندارد داراییهای نامشهود
1 . دلایل ترکیب استاندارد حسابداری شماره 7 با استاندارد داراییهای نامشهود به شرح زیر است:
الف. دارایی قابلتشخیص ناشی از فعالیتهای تحقیق و توسعه یک دارایی نامشهود است زیرا نتیجه اصلی اینگونه فعالیتها، دستیابی به دانش است. بنابراین با مخارج فعالیتهای تحقیق و توسعه همانند مخارج فعالیتهایی که با هدف ایجاد دیگر داراییهای نامشهود در داخل واحد تجاری صرف میشود، برخورد میگردد.
ب . در برخی موارد تشخیص بین اینکه آیا باید استاندارد حسابداری شماره 7 بکار گرفته میشد یا استاندارد حسابداری داراییهای نامشهود، مشکل بود.
تعریف دارایی نامشهود
2 . در استاندارد قبلی، دارایی نامشهود به عنوان یک دارایی غیرپولی و فاقد ماهیت عینی تعریف شده بود که:
الف. به منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد تجاری نگهداری میشود،
ب . به قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیلشده باشد، و
ج . قابلتشخیص باشد.
در استاندارد جدید شرطهای ” الف“ و ” ب“ حذف شده است زیرا قصد استفاده از دارایی و دوره استفاده از آن شرط لازم برای طبقهبندی آن به عنوان دارایی نامشهود نیست. بنابراین تمام داراییهایی که ویژگیهای قابلیتتشخیص و فقدان ماهیت عینی را داشته باشند در دامنه این استاندارد قرار میگیرند.
عمر مفید داراییهای نامشهود
3 . عمر مفید دارایی نامشهود تابع جریانهای نقدی ورودی مرتبط با آن دارایی است. دوره استهلاک دارایی نامشهود باید منعکسکننده عمر مفید و درنتیجه جریانهای نقدی ورودی مرتبط با دارایی باشد. در بعضی موارد، دوره زمانی که انتظار میرود دارایی طی آن، جریان نقدی ورودی برای واحد تجاری ایجاد کند، قابل پیشبینی نیست. بنابراین در چنین مواردی عمر مفید دارایی نامشهود و به تبع آن دوره استهلاک نامعین است.
4 . استهلاک، تخصیص سیستماتیک بهای تمامشده (یا مبلغ تجدید ارزیابیشده) یک دارایی پس از کسر ارزش باقیمانده برای انعکاس مصرف منافع اقتصادی دارایی در آینده است. چنانچه دوره مصرف منافع اقتصادی دارایی قابل پیشبینی نباشد مستهلککردن دارایی طی یک دوره اختیاری، موجب ارائه مطلوب نمیشود. درنتیجه داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین مستهلک نمیشود بلکه به طور مرتب آزمون کاهش ارزش در مورد آن انجام میشود.
5 . در استاندارد قبلی یک فرض قابل رد وجود داشت مبنیبر اینکه حداکثر عمر مفید داراییهای نامشهود 20 سال است. در صورتی که عمر مفید باید منعکسکننده دورهای باشد که طی آن، دارایی موردنظر جریان نقدی ایجاد میکند. بنابراین فرض 20 سال با این دیدگاه سازگار نبود و درنتیجه حذف گردید.
بررسی ارزش باقیمانده
6 . طبق استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 38، ارزش باقیمانده داراییهای نامشهود به طور ادواری بررسی میشود و در مواردی که ارزش باقیمانده برابر یا بیشتر از مبلغ دفتری دارایی باشد، مستهلکشدن دارایی متوقف میگردد. با توجه به مشکلات برآورد ارزش باقیمانده و امکان تأثیرگذاری قضاوتهای شخصی و درنتیجه کاهش قابلیتاتکای مبالغ مربوط به داراییهای نامشهود، کمیته، تجدید نظر در ارزش باقیمانده را مجاز نمیشمارد.
1 . در این پیوست، نحوه کاربرد استاندارد حسابداری در مورد برخی اقلام غیرپولی نامشهود با توجه به ویژگیهای قانونی و سایر جنبههای مرتبط با آنها مطرح میشود. این موارد تنها جنبه تشریحی دارد و بنابراین بخشی از استاندارد حسابداری نیست.
حق اختراع
2 . حق اختراع، حقی است که به دارنده آن امکان استفاده، تولید، فروش و کنترل محصول، فرایند یا فعالیت ابداعی خود را میدهد و نقض آن توسط دیگران مجاز نیست. حق اختراع در صورتی دارای منافع اقتصادی آتی است که اولاً بهنام واحد تجاری ثبت شود و ثانیاً از طریق کاهش هزینههای عملیاتی یا امکان تولید و فروش کالاها و خدمات با قیمتی بیشتر، سودآوری واحد تجاری را نسبت به سایر واحدهای رقیب بهبود بخشد. ممکن است پیشرفت فناوری و اختراعات جدید رقبا، باعث نابابی محصولاتی شود که واحد تجاری با استفاده از اختراع خود آنها را تولید کرده و به فروش میرساند که در این صورت حق اختراع منافع اقتصادی خود را از دست میدهد، اگرچه ممکن است اعتبار قانونی آن منقضی نشده باشد. طبق ماده 33 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 ” مدت اعتبار ورقه اختراع به تقاضای مخترع پنج یا ده یا پانزده و یا منتهی بیست سال است“. در مدت مزبور حق انحصاری ساخت یا فروش یا اعمال و یا استفاده از اختراع، در صورت تصریح در ورقه اختراع، منحصراً در اختیار مخترع یا قائم مقام قانونی اوست.
3 . در صورت تحصیل امتیاز استفاده از اختراع دیگران براساس قرارداد، بهای تمام شده آن در سرفصل داراییهای نامشهود منعکس میشود. مبالغی که به عنوان حق امتیاز در هر دوره پرداخت میشود براساس نوع استفاده از حق اختراع، به حساب هزینههای عملیاتی یا سربار کارخانه منظور میشود. در صورت اختراع توسط واحد تجاری، کلیه مخارج مربوط، چنانچه واجد معیارهای شناخت به عنوان دارایی باشد به دارایی نامشهود و در غیر اینصورت به هزینههای دوره، منظور میشود.
حق تألیف
4 . طبق ماده 12 قانون حمایت از مؤلفان، ” حق تألیف عبارت است از حق انحصاری نشر، پخش، عرضه و اجرای اثر هنری یا نوشتهای که به مدت عمر پدید آورنده و سی سال بعد از فوت او به شخص پدید آورنده و وارث او اعطا میشود“. اگرچه عمر قانونی حق تألیف مدت زمانی طولانی را دربر میگیرد ولی عمر مفید حق تألیف به ارزش اقتصادی آن بستگی دارد. حق تألیف تا زمانی دارای منافع اقتصادی است که بازار برای انتشار اثر مربوط وجود دارد. اگر حق تألیف خریداری شود به بهای تمام شده ثبت میشود و در صورتیکه در واحد تجاری ایجاد شود باید مخارج قابل شناسایی را که در رابطه با آن تحمل شده است، در صورت اطمینان از توان ایجاد منافع اقتصادی آتی، به حساب دارایی منظور کرد.
سرقفلی محل کسب (حق کسب یا پیشه یا تجارت)
5 . سرقفلی محل کسب، حقی است که واحد تجاری به جهت تقدم در اجاره، موقعیت یا جذب مشتری نسبت به محلی پیدا میکند. این حق در میان عموم بهعنوان سرقفلی شناخته شده است لیکن در حسابداری برای تمایز این حق و سرقفلی مربوط به تحصیل سایر واحدها یا گروه داراییها، استفاده از واژه ” سرقفلی محل کسب“ مناسبتر است.
6 . سرقفلی محل کسب تنها زمانی بهعنوان دارایی قابل شناسایی است که از اشخاص دیگر در مقابل پرداخت وجه نقد یا معادل نقد یا سایر مابهازاهای غیر نقد خریداری شده باشد. اگرچه حق مزبور متصل به یک دارایی مشهود است، اما خرید و فروش آن بدون واگذاری مالکیت امکانپذیر است و بنابراین انعکاس آن تحت سر فصل داراییهای نامشهود مناسب است. سرقفلی محل کسب عمر مفید نامعین دارد و عموماً قابل بازیافت است زیرا اگر مستاجر این حق را به طور قانونی تحصیل کرده باشد، حتی در صورت اجبار مالک، تخلیه در مقابل دریافت سرقفلی صورت میگیرد.
علامت تجاری و نام تجاری
7 . طبق ماده 1 قانون ثبت علائم و اختراعات مصوب تیرماه 1310 ” علامت تجاری عبارت است از هر قسم علامتی اعم از نقش، تصویر، رقم، حرف، عبارت، مهر، لفاف و غیر آن که برای امتیاز تشخیص محصول صنعتی یا تجاری یا فلاحتی اختیار میشود“. علامت تجاری در صورتی که براساس مقررات قانون ثبت شده باشد، قابل نقل و انتقال است. مدت اعتبار علامت تجاری طبق ماده 14 قانون مذکور 10 سال و بعد از آن نیز قابل تمدید است و در واقع عمر قانونی محدودی ندارد.
8 . ارزش علامت تجاری و نام تجاری به نسبتی که واحدتجاری موفق به بهبود درآمد خود میشود، افزایش مییابد. اگرچه این افزایش تاحدودی ناشی از تبلیغات است ولی رابطه روشنی بین مخارج تبلیغات و افزایش ارزش علائم و نامهای تجاری وجود ندارد، لذا معمولاً بهای تمام شدهای برای این نوع دارایی در نظر گرفته نمیشود مگر هنگامی که نام یا علامت تجاری خریداری شود. اما مبالغی که مستقیماً صرف ایجاد، استیفای حق قانونی یا ثبت علامت تجاری میشود به دارایی منظور میشود.
حق امتیاز و فرانشیز
9 . حق امتیاز و فرانشیز مجوز استفاده از حقوق دیگران است که صاحب حق براساس توافقنامه در قبال دریافت مبلغ مشخصی، امتیاز ساخت و حق فروش تولیدات یا انجام خدمات مشخص، استفاده از نام یا علامت تجاری را به خریدار اعطا میکند. در توافقنامه معمولاً محدودیتها و تعهدات طرفین مشخص میشود. این محدودیتها از جمله ممکن است در مورد کیفیت محصولات، نرخها و قیمت تولیدات یا الزام بر خرید کالا از محلی مشخص باشد.
10 . برای تحصیل حقامتیاز و فرانشیز، مبالغی به طور یکجا در زمان انعقاد قرارداد، در طول قرارداد و یا ترکیبی از این دو شیوه، پرداخت میشود. مبالغی که در ابتدا یکجا پرداخت میشود در صورت احراز شرایط شناخت مندرج در استاندارد، بهعنوان دارایی نامشهود در حسابها منعکس میشود.
هزینههای تأسیس
11 . برای تأسیس یک واحد تجاری فعالیتهای خاصی انجام میشود. این فعالیتها مستلزم صرف مخارجی است که در ابتدا توسط مؤسسین پرداخت میشود. این مخارج شامل مخارج حقوقی برای تهیه اساسنامه و شرکت نامه، حق مشاوره، حقالزحمه حسابداری، مالیات، مخارج ثبت و سایر مخارج مربوط به تأسیس است. پرداخت این مخارج با هدف کسب منافع آتی در طول عمر واحد تجاری صورت میگیرد، لیکن به خودی خود منافع اقتصادی آتی ندارد. در واقع این مخارج منجر به جریان ورودی وجوه نقد یا کاهش جریان خروجی وجوه نقد نمیشود و بنابراین در تعریف داراییها قرار نمیگیرد. اگرچه در عمل شرکتها این مخارج را مطابق با قوانین مالیاتی یا دورههای اختیاری به حساب هزینه منظور میکنند، لیکن براساس الزامات استاندارد، در زمان تحمل به عنوان هزینه دوره منظور میشود.
حق استفاده از خدمات عمومی
12 . برای استفاده از خدمات عمومی از قبیل برق، آب، تلفن و گاز وجوهی تحت عناوین حق اشتراک، حق انشعاب و غیره در زمان تحصیل به سازمانهای دولتی پرداخت میشود.
این وجوه غالباً در قبال حق استفاده دائمی از این خدمات پرداخت میشود و برخی از آنها مانند امتیاز تلفن، به طور جداگانه قابل نقل و انتقال است. مدت زمان استفاده از این حقوق محدود نیست بنابراین این نوع داراییها برای مدت نامشخصی به دارنده آن انتفاع میرساند. وجوهی که در ارتباط با کسب این حقوق پرداخت میشود، ممکن است طبق شرایط عمومی مربوط، ماهیت سپرده داشته باشد. همچنین ممکن است قسمتی از وجوه پرداختی بابت تاسیساتی باشد که توسط سازمان دولتی ذیربط برای واحد تجاری مستقر میشود. در کلیه موارد بالا، داراییهای تحصیلشده به عنوان داراییهای نامشهود طبقهبندی میشود.
سرقفلی
13 . اصطلاح فوق مفهوم متفاوتی با سرقفلی محل کسب دارد، اگرچه هر دو به علت وجود یا ایجاد مزیتهای خاص تجاری حادث میشود. به تعبیر دیگر در شرایطی که سرقفلی محل کسب به عواملی همچون موقعیت محلی و جذب مشتری وابسته است، سرقفلی یک واحد تجاری در نتیجه هم افزایی کلیه داراییهای ثابت مشهود و داراییهای نامشهود قابل تشخیص و غیرقابل تشخیص ایجاد میشود به نحوی که موجب ایجاد منافع اقتصادی آتی بیشتری برای آن واحد تجاری در مقایسه با سایر واحدهای تجاری مشابه میگردد. از آنجا که سرقفلی به طور جداگانه قابل تشخیص نیست، اساساً در تعریف دارایی نامشهود قرار نمیگیرد و در استاندارد مربوط به ترکیبهای تجاری مطرح شده است. واژه حسن شهرت نیز بعضاً بجای واژه سرقفلی بهکار میرود.
امتیاز کاربری و تراکم مازاد
14 . مخارج مربوط به تحصیل امتیاز تغییر کاربری و تراکم مازاد املاک دارای منافع اقتصادی آتی است که دوره استفاده آن به عمر مفید ساختمان محدود نمیشود و عمر مفید آن نامعین است. اگرچه اینگونه حق امتیازها میتواند نوعی دارایی نامشهود محسوب شود اما باتوجه به بند 8 استاندارد حسابداری شماره 17 با عنوان داراییهای نامشهود، مرتبط با یک عنصر عینی، یعنی زمین یا ساختمان مربوط است. لذا این مخارج به دلیل نامعین بودن دوره استفاده از آن به بهای تمام شده زمین مربوط منظور میگردد. با این حال در مواردی که تفکیک بهای تمام شده زمین و ساختمان اطلاعات مفیدی ارائه نمیکند، این مخارج به بهای تمام شده ساختمان منظور میشود لیکن در مبلغ استهلاکپذیر ساختمان لحاظ نمیگردد.
استاندارد حسابداری شماره 17
داراییهای نامشهود
(تجدید نظر شده 1386)
پیوست شماره 2
مبانی نتیجه گیری
این پیوست بخشی از استاندارد حسابداری شماره 17 نیست.
ترکیب استاندارد حسابداری شماره 7 با استاندارد داراییهای نامشهود
1 . دلایل ترکیب استاندارد حسابداری شماره 7 با استاندارد داراییهای نامشهود به شرح زیر است:
الف. دارایی قابلتشخیص ناشی از فعالیتهای تحقیق و توسعه یک دارایی نامشهود است زیرا نتیجه اصلی اینگونه فعالیتها، دستیابی به دانش است. بنابراین با مخارج فعالیتهای تحقیق و توسعه همانند مخارج فعالیتهایی که با هدف ایجاد دیگر داراییهای نامشهود در داخل واحد تجاری صرف میشود، برخورد میگردد.
ب . در برخی موارد تشخیص بین اینکه آیا باید استاندارد حسابداری شماره 7 بکار گرفته میشد یا استاندارد حسابداری داراییهای نامشهود، مشکل بود.
تعریف دارایی نامشهود
2 . در استاندارد قبلی، دارایی نامشهود به عنوان یک دارایی غیرپولی و فاقد ماهیت عینی تعریف شده بود که:
الف. به منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری توسط واحد تجاری نگهداری میشود،
ب . به قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیلشده باشد، و
ج . قابلتشخیص باشد.
در استاندارد جدید شرطهای ” الف“ و ” ب“ حذف شده است زیرا قصد استفاده از دارایی و دوره استفاده از آن شرط لازم برای طبقهبندی آن به عنوان دارایی نامشهود نیست. بنابراین تمام داراییهایی که ویژگیهای قابلیتتشخیص و فقدان ماهیت عینی را داشته باشند در دامنه این استاندارد قرار میگیرند.
عمر مفید داراییهای نامشهود
3 . عمر مفید دارایی نامشهود تابع جریانهای نقدی ورودی مرتبط با آن دارایی است. دوره استهلاک دارایی نامشهود باید منعکسکننده عمر مفید و درنتیجه جریانهای نقدی ورودی مرتبط با دارایی باشد. در بعضی موارد، دوره زمانی که انتظار میرود دارایی طی آن، جریان نقدی ورودی برای واحد تجاری ایجاد کند، قابل پیشبینی نیست. بنابراین در چنین مواردی عمر مفید دارایی نامشهود و به تبع آن دوره استهلاک نامعین است.
4 . استهلاک، تخصیص سیستماتیک بهای تمامشده (یا مبلغ تجدید ارزیابیشده) یک دارایی پس از کسر ارزش باقیمانده برای انعکاس مصرف منافع اقتصادی دارایی در آینده است. چنانچه دوره مصرف منافع اقتصادی دارایی قابل پیشبینی نباشد مستهلککردن دارایی طی یک دوره اختیاری، موجب ارائه مطلوب نمیشود. درنتیجه داراییهای نامشهود با عمر مفید نامعین مستهلک نمیشود بلکه به طور مرتب آزمون کاهش ارزش در مورد آن انجام میشود.
5 . در استاندارد قبلی یک فرض قابل رد وجود داشت مبنیبر اینکه حداکثر عمر مفید داراییهای نامشهود 20 سال است. در صورتی که عمر مفید باید منعکسکننده دورهای باشد که طی آن، دارایی موردنظر جریان نقدی ایجاد میکند. بنابراین فرض 20 سال با این دیدگاه سازگار نبود و درنتیجه حذف گردید.
بررسی ارزش باقیمانده
6 . طبق استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 38، ارزش باقیمانده داراییهای نامشهود به طور ادواری بررسی میشود و در مواردی که ارزش باقیمانده برابر یا بیشتر از مبلغ دفتری دارایی باشد، مستهلکشدن دارایی متوقف میگردد. با توجه به مشکلات برآورد ارزش باقیمانده و امکان تأثیرگذاری قضاوتهای شخصی و درنتیجه کاهش قابلیتاتکای مبالغ مربوط به داراییهای نامشهود، کمیته، تجدید نظر در ارزش باقیمانده را مجاز نمیشمارد.